بخشی از دلنوشته های شهید علم‌الهدی

دل نوشته های سردار شهید «سید حسین علم الهدی»
مزار شهدای هویزه

نیود شاهد:

 «من در سنگر هستم، در اين خانة محقّر، در اين خانة فرياد و سكوت، فرياد عشق و سكوت. در اين خانة سرد وگرم، سردي زمستان و گرماي خون. در اين خا نة ساكن و پرجوش و خروش، سكون در كنار رودخانه و هيجان قلب و شور شهادت . خانة نمناك و شيرين، نم آب باران و طعم و لذت شيرين شهادت . خا نة بي شكل و زيبا، بي شكلي ساختمان و زيبايي ايمان . خانة كوچك و باعظمت، كوچكي قبر و عظمت آسمان . اين خا نة كوچك، ا ين سنگر، اين گودي در دل زمين، اين گوني هاي برهم تكيه داده شده پر از حرف است، فرياد است ، غوغاست… صداي پرمحبت اصغر و حرف زدن آرام رضا و خوش زباني منصور. بغض گلويم را گرفته، قطرات اشكم هديه تان باد.

تنهايي، عميق ترين لحظات زندگي يك انسان است . خدايا اين خانةكوچك را بر من مبارك گردان.

در اين چند روز با خاك انس گرفته ام، بوي خاك گرفته ام، رنگ خاك گرفته ام. حال مي فهمم كه چرا پيامبر(ص)، علي بن ابي طالب (ع) را ابوتراب ناميد.