حسین خیلی از سید ابوالحسن بنی صدر که آن موقع رئیس جمهور ایران بود بدش می آمد. برای من تعریف کرد که:
– من برای گرفتن امکانات نظامی نامه ای گرفتم و به ارتش رفتم، اما آنها گفتند که جناب آقای بنی صدر فرمانده کل قوا بخشنامه صادر کرده داشته است که به شما پاسدارها حتی یک فشنگ خالی هم ندهیم. ما در سپاه هویزه خیلی غریب و مظلوم بودیم. اگر چه سید حسین ی امکانات به هویزه آورده بود، اما عملا چیز زیادی نداشتیم. حتی برخی از بچه های سپاه برای خوردن غذا و یا حمام به خانه های خود می رفتند و برای بچه های سپاه نیز از خانه های خودشان غذا می برخی از بچه های بومی نیز، بچه های غیر بومی را به خانه های خود می بردند و به آنها غذا می دادند. ما حتی توان طبخ غذا در سپاه هویزه را نداشتیم. بچه ها اما راضی و خشنود بودند و با وجود کمبودها خم به ایرو نمی آوردند.
منبع: کتب گزارش به خاک هویزه؛ خاطرات سردار یونس شریفی؛ انتشارات سوره مهر