سرنوشت آن 28 عرب روستاهای اطراف هویزه

گشتی های دشمن متوجه حضور مردم هویزه می شوند و می فهمند مردم روستاهای اطراف دشمن اصلی آنها هستند و با بچه های سپاه پاسداران همکاری اطلاعاتی انجام می دهند. این بود که برای انتقام گیری از مردم عرب منطقه به روستاهای آنها یورش بردند و مردم را به گلوله بستند و خانه هایشان را با تانک خراب کردند، و به آتش کشیدند. در این هجوم وحشیانه عده ی زیادی شهید و مجروح شدند و حدود ۲۸ نفر از عربهای روستاهای اطراف را نیز دشمن شناسایی کرده و به اسارت خود در آورد. در میان اسرای عرب از نوجوان سیزده ساله تا پیرمرد ۸۰ ساله دیده می شد. از یک روستا که چهارده خانوار داشت، دشمن دوازده نفر را به اسارت گرفت و به مقر خود برد. اسیران را سوار تانک کردند و به جای نامعلومی بردند.

در سال ۱۳۶۴ جهاد سازندگی هویزه داشت در یکی از روستاهای اطراف کار می کرد به تل خاک مشکوکی رسید که تعداد زیادی پوکه خالی اسلحه اطراف آن ریخته بود. وقتی خاکها را می کنند، اجساد استخوان شده ۲۸ نفر پیدا می شود که با طناب دست هایشان را از پشت بسته بودند و آنها را به رگبار بسته و به شهادت رسانده بودند. این اجساد همان ۲۸ نفری بود که عراقی ها آنها را در اوایل آبان سال ۱۳۵۹ از روستاهایشان ربوده بودند. این اجساد را مردم بردند و در مزار شهدای هویزه دفن کردند. بعدها یکی از سربازان عراقی برای یکی از اهالی روستای هویزه تعریف کرده بود که در میان این ۲۸ نفر پیرمرد ۸۰ ساله ای بود که ما هر چه به او گفتیم به خمینی فحش بدهد حاضر به این کار نشد و گفت: «من به مرجع تقلیدم فحش نمی دهم.» به همین خاطر، عراقی ها عصبانی شدند و همه آن ۲۸ نفر را به رگبار بستند و روی اجساد آنها را با لودر خاک ریختند…

منبع: کتب گزارش به خاک هویزه؛ خاطرات سردار یونس شریفی؛ انتشارات سوره مهر